من آن مستم که از اطوار خود یکمو نمیگردم
بهر پهلو که میگردم از آن پهلو نمیگردم
نصیحتگوی من هر لحظه صد افسون دمد لیکن
مسخر جز بسحر چشم آن جادو نمیگردم
من از عشق سیه چشمان چو مجنون مست و مدهوشم
تفاوت این که چون مجنون سگ آهو نمیگردم
نه عشقست اینکه میگویم هلاکم کن بدست خود
چرا خود کشته آن ساعد و بازو نمیگردم
ز بیم کشتن از کویش کجا بیرون روم اهلی
که میمیرم اگر یک لحظه در آن کو نمیگردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و شوق وصال معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که به خاطر عشق به معشوق، جان خود را بارها فدای او کردهاست. در طول این مسیر، با مشکلات و سختیها مواجه شدهاند اما همواره استوار و ایستادهاند. شاعر به نزدیکی و وابستگی خود به معشوق اشاره میکند و به احساساتی چون گریه و درد دلی که از دوری معشوق دارد، میپردازد. او از معشوق درخواست رحمت و لطف میکند تا به او کمک کند که در این حالت پژمردگی و ناامیدی، دوباره شکوفا شود. در نهایت، شاعر با اشاره به کوچکی و ناچیزی خود، بر عشق و ارادت عمیقش به معشوق تأکید میکند.
هوش مصنوعی: من در حالی هستم که به هیچیک از رفتارهایم توجه نمیکنم و هر کجا که میروم، از همان جا نمیگذرم.
هوش مصنوعی: نصیحتهای من هر لحظه پر از شگفتی و جذابیت است، اما من تنها تحت تأثیر جادوی چشمان آن فرد قرار میگیرم و به چیزهای دیگر اهمیت نمیدهم.
هوش مصنوعی: من به عشق چشمان سیاه مانند مجنون در حالتی شگفت و حیرتزده هستم، اما تفاوتش این است که مثل مجنون به دنبال معشوق نمیدوم.
هوش مصنوعی: اینکه به تو میگویم مرا به هلاکت برسانی، عشق نیست. چرا که اگر خودم با دست خودم این کار را نکنم، هرگز نمیتوانم به آن ساعد و بازو (یعنی قدرت و ارادهام) خودم خدشه وارد کنم و از آن پرهیز کنم.
هوش مصنوعی: از ترس اینکه در کوی تو کشته شوم، نمیتوانم از آنجا بیرون بروم. من در همان کوی اگر یک لحظه نگردم، میمیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.