در حسرت تو مردن ما از حیات به
بی التفاتیت ز هزار التفات به
صد جان فدای باده عشقت که این شراب
هرچند آتش است ز آب حیات به
کی نیشکر چو قد تو شیرین شمایل است
کاین نخل میدهد رطبی از نبات به
بازی خورد فرشته از آنرخ چه جای عقل
ایشاه حسن، عقل درین عرصه مات به
اهلی کسیکه عاشق و مست است و پاکباز
انصاف اگر بود ز ملک در صفات به
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حسرت و فراق معشوق اشاره میکند و احساسات عمیق خود را بیان میکند. او از خواب بیدار شده و با اشتیاق به یاد معشوق خود نشسته است. درد و رنج او ناشی از دوری از محبوبش است که او را به شدت آزار میدهد. شاعر به توصیف حال خود میپردازد و میگوید که چگونه غم معشوقش دلی پرآشوب به او داده است. او همچنین به سختیهای این عشق و نالههایش اشاره میکند و در نهایت به دشواریهای این عشق و تأثیرش بر زندگی خود اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ما به خاطر حسرت تو از زندگی میگذریم و تو به ما توجهی نداری، در حالی که هزاران بار به تو توجه کردهایم.
هوش مصنوعی: جانم را فدای شراب عشق تو میکنم، زیرا این نوشیدنی هرچند که آتشین است، از آب حیات بهرهمند است.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که قامت تو به اندازهی نیشکر شیرین باشد، در حالی که این نخل، رطوبتی از گیاهان به ما میدهد؟
هوش مصنوعی: فرشته از زیبایی آن چهره فریب خورد، در چنین موقعیتی چه جایی برای عقل و درک وجود دارد؟ عقل در این زمینه کاملاً ناامید و ناتوان است.
هوش مصنوعی: آدمی که عاشق و سرمست باشد و از خودگذشتگی کند، اگر انصاف و عدل در صفاتش باشد، از مقام و ویژگیهای ملک (مَلکوت) برتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.