آه کز دست دل این سینه ریش است مرا
هر بلایی که بود از دل خویش است مرا
من که بیگانه ز خویشم ز غم و محنت هجر
چه غم از محنت بیگانه و خویش است مرا
نوش وصل تومن از نیش بلا یافته ام
لذت نوش تو از تلخی نیش است مرا
گر دل از زخم ستم ریش شود غم نبود
شکرین لعل لبت مرهم ریش است مرا
زهر چشم تو اگر تلخ کند کام همه
تلخی کم محلی از همه بیش است مرا
من مگر کعبه وصل تو قیامت یابم
کین ره دور و درازی است که پیش است مرا
همچو اهلی چه کنم گر نکنم سجده دوست
بت پرستم من و این ملت و کیش است مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از که نالم که فغان از دل ریش است مرا
هر بلایی که بود از دل خویش است مرا
شربت وصل تو بی زخم فراقی نبود
لذت نوش پس از تلخی نیش است مرا
من که بیگانه ام از خویش و محبت سوزم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.