پیش پای خود ببین شاد از غم مردم مشو
چاه در راه است چون یوسف بخوبی گم مشو
در بهشت آدم بیک گندم چو ارزانی نبود
از جهان گو حاصل ما نیز یک گندم مشو
سرزنش کم کن که نتوان گفت مور خسته را
کز سمند سرکشان فرسوده زیر سم مشو
ساقیا چون نقد هستی میرود آخر ز دست
جان من تا میدهد دستت ز پای خم مشو
خرقه را صوفی به می کن صاف اگر دلزندهای
مرده پشمینهای چون کرم ابریشم مشو
حاصل دنیا نباشد هیچ غیر از مردمی
با شک او خوش برآ اهلی و نامردم مشو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.