عیسی گذاشت دنیا، قارون اسیر او شد
آن بر فلک برآمد این در زمین فرو شد
آب حیات وصلت تا روزی که گردد؟
نقد حیات ما را باری به جستجو شد
باصولجان عشقت مارا چه چاره باشد
جایی که چرخ گردون سرگشته همچو گو شد
چون خاک میشود تن خوش وقت آنکه دایم
در کوی می فروشان خاک مس سبو شد
ساقی ز درد دوشین جز درد سر چه گویی
می ده که عمر اهلی ضایع به گفتگو شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کوی ماهروئی پایم به گل فرو شد
سر خیل نیکنامان رسوای شهر و کو شد
ای صبرِ پای برجا منزل به کوی او کن
کان دل که بود وقتی اکنون از آنِ او شد
عقلم ز دور بینی جان گفت لعل او را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.