پری رخان که سرم خاک راه ایشانست
مرا دم از دو جهان یک نگاه ایشانست
شب فراق تو آن ظلم کرد بر عشاق
که تا بروز ابد روسیاه ایشانست
اگر ملول ز من آن دو چشم خونریزند
گناه من نبود این گناه ایشانست
مرا بدعوی خون، از بتان که باز خرد؟
که گر فرشته بود هم گواه ایشانست
بتان شهر اگر ملک دلبری دارند
بحسن، دلبر من پادشاه ایشانست
شب از فغان دل همسایگان کباب کنم
بلای من همه از دود آه ایشانست
پناه من نبود غیر نیکویان اهلی
نه من که هرکه بود در پناه ایشانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.