گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

نصیب ما نشد از وصل یار جز غم هیچ

بوعده یی ز دهانش خوشیم آنهم هیچ

بیا که تجربه کردیم و غیر دیدن تو

جراحت دل ما را نبود مرهم هیچ

ببوسه یی دل بیچاره یی بدست آور

کزان شکر که تو داری نمیشود کم هیچ

تو نوبهار دل و جان عاشقی بازآ

که در جهان نتوان یافت بی تو خرم هیچ

ز بزم ما شرف صحبت تو مقصودست

بهشت اگرنه مشرف بود به آدم هیچ

بیار باده بگو باد برد عالم را

که پیش همت اهلی است هردو عالم هیچ