منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی
ترسم که به رغم من از آن بیش نشینی
غم نیست بمن گر ننشینی غم از آنست
کز من گذری غیر مرا پیش نشینی
وصل از تو نجویم که ترا ایشه خوبان
ننگ آید اگر با من درویش نشینی
ایکان نمک بهر جگر سوزی من چند
از دیده روی در جگر ریش نشینی
اهلی دلت از گوشه نشینان عدم شد
وقتست که پهلوی دل خویش نشینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.