خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم
آبی زنم دیده دهی بر دل خاکم
شادی که برویم دگر از خاک چو سبزه
گر سایه سرو تو شود مایل خاکم
ای بحر کرم باز بیک موج عنایت
برهان ز جگر تشنگی ساحل خاکم
دل مرغ سر بام تو شد من سگ کویت
او قابل عرش آمد و من قابل خاکم
اهلی چو سر از خاک بر آرم بقیامت
جز سبزه حسرت نبود حاصل خاکم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد احساسات عاشقانه و یأس شاعرانه است. شاعر به زیبایی محبوبش اشاره میکند و میگوید که اگر محبوبش با نگاهی به او محبتی نشان ندهد، او در درد و رنج باقی خواهد ماند. او به خود میگوید که اگر دوستی حامیاش نباشد، بسیار غمگین خواهد شد. شاعر به وضعیت بحرانی خود اشاره کرده و میگوید هرچند در تلاش است تا از مشکلاتش بگریزد، اما تحت تأثیر عشق، زندگیاش آشفته و پریشان شده است. او نگران است که نشانههای طاعت و عبادت او به هدر برود و در نهایت، افزون بر عذاب عشق، ناامیدی از محبوبش نیز او را رنج میدهد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در زمان مرگش، پایش را بر خاک بگذارد و به او اجازه دهد تا دمی را که در دل خاک منتظر است، ببیند و آرامش یابد.
هوش مصنوعی: شادی من این است که وقتی از این دنیای خاکی برویم، مانند سبزهای که زیر سایهی سرو قرار میگیرد، به خاک تو متصل شوم و به آن میل کنم.
هوش مصنوعی: ای دریاى بخشش، دوباره با یک موج از لطف و رحمتت، من را از شدت تشنگیام برهان که در ساحل خاکی خودم گیر افتادهام.
هوش مصنوعی: دل من مانند پرندهای است که بر بام تو نشسته است، در حالی که من همچون سگی در کوی تو هستم. او (دل) لایق عرش و مقامهای بلند است، اما من فقط لایق خاک و خضوع هستم.
هوش مصنوعی: وقتی از خاک برخیزم، در قیامت جز حسرتی سبز، که نماد گذشتهام باشد، دستاوردی نخواهم داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.