گر بود یوسفش گرانجانی
بگرانجانی خود ارزانی
وقت آن خوش که از سبکروحیست
همچو ساغر گشاده پیشانی
تا نگردد ز گریه دیده سپید
نشکفد نو بهار روحانی
ایگل از خود ملاف کان عارض
گر به بینی ورق بگردانی
هر که خود را نکشت روز وصال
میکشد آخرش پشیمانی
از سر زلف یار رشته صبر
گم کنی هر دم از پریشانی
اهلی از هجر دل بمردن نه
مرده بهتر که زنده درمانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است که شاعر از آن صحبت میکند. شاعر به توصیف زیبایی معشوق میپردازد و احساسات عمیق خود را نسبت به او ابراز میکند. او میگوید که چشمانتظاری و اشتیاق او به معشوق باعث شده که مانند لالهزاری در کوی او باشد. در عین حال، از آینه زیبایی معشوق یاد میکند که اگرچه جانش را میسوزاند، اما هرگز نمیخواهد تصویر او از دلش پاک شود. شاعر از خوشبختیاش در داشتن معشوق میگوید و اشاره میکند که زندگی مادی انسانها در دستان باد است، اما او خوشحال است که یار را در زندگی خود دارد. در پایان نیز به آرامش و امنیتی که عشق او به ارمغان میآورد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر یوسف او در گرانجانی باشد، خود او را نیز به گرانجانی ارزان میدانیم.
هوش مصنوعی: زمانی مناسب و دلنشین است که انسان مانند جامی که درب آن باز است، سبکروح و آزاد باشد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که از گریه چشمانم رنگ سپیدی نگیرد، بهار روحانی تازهای آغاز نخواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر روی زیباییهای آن فرد نگاه کنی و ورق را برگردانی، چیزهای بیشتری از زیباییهایش خواهی دید.
هوش مصنوعی: هر کسی که در روز دیدار محبوبش نتواند خود را نجات دهد، در نهایت با حسرت و پشیمانی رو به رو میشود.
هوش مصنوعی: هر بار که از درد و ناراحتی به سراغت میآید، با دقت و صبر خودت را جریمه نکن و اجازه نده که این پریشانی تو را تسخیر کند.
هوش مصنوعی: بهتر است کسی که از جدایی دلش شکسته، به جای اینکه بمیرد، زنده بماند و در پی درمان دردهایش باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساخت آنگه یکی بیوگانی
هم بر آئین و رسم یونانی
ما به هر مجلسی ز تو زده ایم
همچو بلبل هزاردستانی
بسته کاری نکرده ای با ما
مردمی کرده ای فراوانی
زود در هر چه خواستیم از تو
[...]
تا کی این لاف در سخن رانی
تا کی این بیهده ثنا خوانی
گه برین بی هنر هنر ورزی
گه بر آن بی گهر درافشانی
با چنین مهتران بی معنی
[...]
ای پناه همه مسلمانی
رافع بن علی شیبانی
تاج دینی و از مکارم تو
همه اصحاب دین بآسانی
در معالی بلند مرتبتی
[...]
من یکی شاعرم نه سامانی
نز نژاد ملوک ساسانی
نه مرا باد حشمت میری
نه مرا اسب و طوق سلطانی
نه غلامان رومی و خزری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.