زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم
هرچند که دیدیم ازین پیش ندیدیم
منصور هم از دار نمایش غرضش بود
مردی که بپوشد هنر خویش ندیدیم
هرچند که گشتیم چو مجنون ز پی یار
یاری بجز از سایه خود بیش ندیدیم
بر چرخ منه نام مروت که ز خوانش
جز خون جگر قسمت درویش ندیدیم
باور که کند درد تو اهلی که توگویی
از نوش لبان فایده جز نیش ندیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار شاعر به توصیف مشکلات و دردهایی میپردازد که از عشق و زیبایی محبوبش ناشی میشود. او از ناتوانی نسبت به رقیبش صحبت میکند و به چهره زیبا و جذاب محبوب اشاره میکند که گویی سرنوشتش را رقم میزند. شاعر با وجود آتشین بودن دلش، از عذاب عشق و جدایی سخن میگوید و اشاره میکند که دیگر عاشقان نیز ممکن است در همین درد و رنج باشند. او به کنایه میگوید که گریزی از تیرگی و کمان ابروی محبوب ندارد و بیرون رفتن از درد عشق به معنای نزدیکی به مرگ است. در نهایت، شاعر به ظرافت و زیبایی دنیای عاشقانه اشاره میکند که تحت تأثیر باغبانان (حوادث و مشکلات) است و او همچنان به جمال عاشقش چشم دوخته است.
هوش مصنوعی: ما هرگز مرهمی برای دلهای شکسته غیر از دل خود نداشتیم، هرچند در گذشته چیزهایی دیدهایم که اکنون نمیتوانیم به آنها توجه کنیم.
هوش مصنوعی: منصور نیز از صحنهی نمایش به دنبال هدفش بود، مردی که هنر خود را پنهان کند، ما هرگز ندیدیم.
هوش مصنوعی: هرچند به دنبال محبوب خود مانند مجنون گشتیم، اما جز سایه خود، یار دیگری ندیدیم.
هوش مصنوعی: بر بلندای آسمان، نام انسانیت را نگذار، زیرا از خواندن این کتاب جز رنج و زخم دل، نصیب فقیران نبوده است.
هوش مصنوعی: باور کن که کسی که دردی از تو دارد، متوجه شده است که جز زهر لبهای تو چیزی به دست نیاورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.