در سجده خود آن مه صد آفتاب بیند
یوسف کی این عزیزی هرگز بخواب بیند
ما از صفای آن رخ حق بین شدیم و صوفی
این نکته در نیابد گر صد کتاب بیند
من گرچه دل خرابم بر من چه التفاتش
گنجی که از غم خود عالم خراب بیند
دل از بهشت وصلش چون راحتی نیابد
از دوزخ فراقش تا کی عذاب بیند
خوش وقت نیکبختی کز فیض ابر رحمت
چون گل مدام در کف جام شراب بیند
لب تشنه ماند اهلی بی لعل یار هر چند
از گریه هر کناری صد جوی آب بیند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقش خیال عالم عارف به خواب بیند
صورت چو جام یابد معنی شراب بیند
دریادلی که چون ما در بحر ما درآید
موج و حباب و قطره در عین آب بیند
چون نور آفتابست در روی ماه پیدا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.