ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من
سر تا قدم بلای سیاهی برای من
با جامه سیاه که در عین شوخیی
دلجوتری ز مردمک دیده های من
چشم تو گرچه کشت بیک دیدنم ولی
بود آن نگاه کردن او خونبهای من
گر یک جفا کنی تو و من صد وفا هنوز
ارزنده جفای تو نبود وفای من
اهلی مگو که بخت شود یار عاقبت
گر کار من بیاری بختست وای من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و اشتیاق به معشوق است. شاعر از بوسهای سخن میگوید که آنقدر برایش ارزشمند است که حاضر است جانش را برای آن بدهد. او مضطرب و مشتاق است و میخواهد معشوق به او نزدیکتر شود. همچنین اشاره میکند که حتی اگر بهش نفسی بدهند، باز هم مشتاقتر است و در نهایت، آمادگی خود را برای فدای عشق و هوای معشوق نشان میدهد. در کل، شعر تم عشق و فدای جان را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای سبز پرزرق و برق، ماندههای زیبای من که با آن پوشش مشکیات، تمام وجودم به خاطر تو در غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: با لباس سیاهی که در عین شوخی، حس دلگرمی و آرامش بیشتری به من میدهد نسبت به نگاههای دیگران.
هوش مصنوعی: چشم تو با یک نگاه، مرا به شدت تحت تأثیر قرار داد و اگرچه آن نگاه میتواند باعث درد و رنج من شود، اما برای من بسیار ارزشمند و گرانبهاست.
هوش مصنوعی: اگر تو یک بار به من ظلم کنی و من صد بار به تو وفا کنم، هنوز هم ظلم تو ارزشی ندارد در برابر وفای من.
هوش مصنوعی: نگو که بخت به من یاری خواهد داد، زیرا اگر کار من را به جلو ببرد، در نهایت بخت من خواهد بود. وای بر من!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بوده در قفای تو دایم دعای من
بیگانگی مکن که شدی آشنای من
دست از جفا بدار، وگرنه دعا کنم
تا داد من ز تو بستاند خدای من
گر من دعا کنم به سحرگاه، وای تو
[...]
ای اوفتاده در غم عشقت ز پای من
گر دست اوفتاده نگیری تو، وای من!
نای دلم مگیر به چنگ جفا چنین
کز چنگ محنت تو ننالم چو نای من
پشتم چو چنبر از غم و نیکوست ماجری
[...]
میرفت جان ز بهر دل مبتلای من
میگفت دوست را که تو بنشین به جای من
تن شد ضعیف و یار نیامد به عیادتم
میلی به استخوان ننماید همای من
خواندم دعا و سوی فلک کردمش روان
[...]
ای در بلا فتاده دل مبتلای من
کس را مباد هیچ بلا چون بلای من
از درد عشق یار چنان مبتلا شدم
کاندر جهان طبیب نداند دوای من
عشق از برای دل بود و دل برای عشق
[...]
چون نعش من برند برون از سرای من
محنت برهنه پای دود از قفای من
من ذرهای سرشته ز هیچم نه آفتاب
تا پوشد این خرابه سیه در عزای من
در دوزخ افکنید به حشرم که کرده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.