گر بوسه دهی زان لب خندان که دهم جان
بوسم دهن تنگ تو چندان که دهم جان
ارزان بود از بوسه خرم از تو به جان لیک
هرگز ندهی بوسهام ارزان که دهم جان
خضر ره من شو که درین ظلمت دوری
نزدیک شد ای چشمهٔ حیوان که دهم جان
هرچند به عیسینفسی جان دهیام باز
بازآ نفسی پیشتر از آن که دهم جان
بر باد دهم جان به هوای تو چو اهلی
گر باد رساند ز تو فرمان که دهم جان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.