هرچند که چون شمع مرا سوختهای باز
شادم که چراغ دلم افروختهای باز
بگشا به من از روی کرم گوشه چشمی
کز هردو جهان چشم مرا دوختهای باز
خندی به رخ مردم و سوزی دل عاشق
این شیوه شیرین ز که آموختهای باز
یارب تو چه شمعی که به تاثیر نگاهی
در سینه دل ریش مرا سوختهای باز
بس دانه فشانی که کند چشم تو اهلی
کز تخم غمش خرمنی اندوختهای باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به شکرگزاری از آواز خوش و زیبایی میپردازد و از دلی پر درد صحبت میکند. او به بهار و تروتازگی اشاره میکند و میگوید که وقت آن است که زخمهای کهنه باز شده و تازه شوند. همچنین، به سختیهای زندگی اشاره میکند و به این نکته میپردازد که هرچند تلاشها ممکن است به نتیجه نرسند، ولی زیبایی و عشق تا همیشه در دل باقی میماند. شاعر میگوید که در برابر زیبایی معشوق، انسان هرگز نمیتواند مقاومت کند و همواره به سوی او کشیده میشود.
هوش مصنوعی: هر چند که مانند شمع من را سوزاندهای، اما همچنان خوشحالم که نور دلم را روشن کردهای.
هوش مصنوعی: به من با لطف و محبت اشارهای کن، چرا که از هر دو جهان تنها به چشمان تو خیره شدهام و منتظر نگاهی از جانب تو هستم.
هوش مصنوعی: برخی از مردم با لبخند زدن خود دلهای عاشقان را میسوزانند. این شیوهی شیرین را از کجا آموختهای؟
هوش مصنوعی: پروردگارا، تو چه شمعی هستی که با یک نگاه، دل آسیبدیدهام را دوباره شعلهور کردهای.
هوش مصنوعی: چشم تو به قدری زیبایی دارد که اگر در دل کسی عشق تو جوانه بزند، میتواند دنیایی از عشق و دلتنگی را در دلش بپروراند و انبوهی از احساسات را به وجود آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.