من سوخته داغ درون پرور عشقم
گر کعبه شوم حلقه بگوش در عشقم
ز آن آتش رسوایی من صد علم افراخت
تا عقل بداند که من از لشکر عشقم
چون ذره به مه دل ندهم مهر پرستم
آری همه حسنی نبود در خور عشقم
فرزند غمم از ازل آورده ام این درد
پرورده درد از پدر و مادر عشقم
هر کسکه چو اهلی ورق عشق مرا خواند
دانست که من آیتی از دفتر عشقم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.