ما وصل تو با بوالهوسان دوست نداریم
نوش تو بجوش مگسان دوست نداریم
رفتیم ز گلزار تو از دست رقیبان
بر دامن گل دست خسان دوست نداریم
مردانه گذشتیم ز جان وز همه پیشیم
واماندگی بازپسان دوست نداریم
غیرت نگذارد که بگیریم کناری
معشوقه هم آغوش کسان دوست نداریم
فریاد مکن اهلی اگر میکشدت هجر
ما منت فریاد رسان دوست نداریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از عشق و رنجهای دلش سخن میگوید. او از دوستانش عذرخواهی میکند که به خاطر درد دلش درگیر شده است. همه در پی راحتی دل او هستند، اما او در واقع با درد و رنج خود دست و پنجه نرم میکند. او از زخمهای زبانی که به دلش میزنند میگوید و تنها راه تسکینش را در زیبایی چشمهای معشوقش میبیند. شاعر به این نکته اشاره میکند که دلش را به عشق فروخته و نمیخواهد خود را به فروش برساند. او از عیبهایی که ناشی از زیبایی معشوق است، سخن میگوید و میگوید که هنر او در تواناییاش برای درک و مدیریت احساساتش نهفته است.
هوش مصنوعی: ما دوست نداریم که وصل تو به کسانی باشد که فقط به تفریحات و لذتهای زودگذر فکر میکنند؛ مانند عسل که از دست مگسها آزار ببیند، ما هم نمیخواهیم نوشیدنی تو در دست آنها باشد.
هوش مصنوعی: ما از باغ تو دور شدیم و نمیخواهیم به دست رقیبان بیفتیم؛ ما دلمان نمیخواهد که به دستان ناپاکان بیفتیم.
هوش مصنوعی: با جرأت از جان و همه چیز عبور کردیم و دیگر تمایل نداریم که از دیگران عقب بمانیم.
هوش مصنوعی: غیرت اجازه نمیدهد که در کنار دیگران با معشوقهام باشم و هیچکدام از این لحظات را دوست ندارم.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر دوری ما، فریاد و ناله میکنی، دیگر آن را کنار بگذار. ما از هیچ تلاشی برای رسیدن به تو استفاده نمیکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.