بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده
می ده اگر فلک ندهد کام گو مده
میدزدد از جمال تو آیینه رنگ حسن
ای آفتاب حسن بآیینه رو مده
منع شمیم زلف مکن گر بما رسد
هرگز کسی بمشک نگفتست بو مده
آنرا که خضر دست نگیرد بجرعه یی
گو آبروی خویش پی آب جو مده
گر آرزوی باده بود بی لب توام
گو جام بخت هرگزم این آرزو مده
مخمور عشق را لب میگون دوا کند
اهلی خموش و درد سر از گفتگو مده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.