نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم
کآتشم در جان فتد هرگه که آهی بشنوم
پیش ازین راضی نمیگشتم بدیداری ز دود
راضیم اکنون که نامش گاهگاهی بشنوم
گریه ام یاد آورد چون مردم ماتمزده
ناله افتاده یی هرگه براهی بشنوم
شوق آن چابک سوار از خانه ام بیرون کشد
در هر آن منزل که آواز سپاهی بشنوم
داد بر خونم گواهی خونبها این بس مرا
کاین گواهی از لب چون او گواهی بشنوم
ز آتش غیرت رود دودم به سر اهلی چو شمع
از زبان هر که نام کج کلاهی بشنوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.