ماییم دل و دین بسر کار تو کرده
نقد دو جهان در سر بازار تو کرده
داد از که ستانیم مگر هم زلب تو
زانها که بما نرگس خونخوار تو کرده
ای کان مروت مکش اینخسته جگر را
امروز که جا سایه دیوار تو کرده
هم عاقبت ازبند فراقم برهاند
آنکسکه من خسته گرفتار تو کرده
رحمی بکن ایگل که بصد نازبر آرد
اهلی دل خود را که چنین خوار تو کرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.