نیاز من نخرد کس، که کس فقیر مباد
بناز حسن فروشان کسی اسیر مباد
به نیم ذره نکرد اعتبارم آن خورشید
به چشم یار کسی اینچنین حقیر مباد
دو دیده بر سر دل شد چو پیر کنعانم
بلای عشق جوانان وبال پیر مباد
هلاک کرد مرا خشم و ناز آن بدخو
کسی خزاب بتان بهانه گیر مباد
علاج زخم دل خود چه میکنی اهلی
جراحت دل عاشق دوا پذیر مباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خلاصیام ز کمند تو در ضمیر مباد
اگر اسیر تو نبود دلم اسیر مباد
نهفته مهر تو در سینه ورنه میگفتم
چو صبح سینه چاکم رفوپذیر مباد
نمیدهی می وصلم که تنگحوصلهای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.