این چه رفتارست کای شمشاد قامت میکنی
عالمی برهم زدی وه وه قیامت میکنی
بیگنه کردی چو مرغم بسمل و با این همه
بر سر پا بازم از بهر غرامت میکنی
در غم یوسف نه آخر دیده هم یعقوب باخت
در نظر بازی چرا ما را ملامت میکنی
در صف ما در میا بهر خدا ای بت که تو
رخنه در دین و دل اهل سلامت میکنی
با رقیبان گفتهای اهلی سگ کوی منست
من چه سگ باشم که با من این کرامت میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق صحبت میکند. او آرزو میکند که جانش مانند دلش به معشوق تعلق داشته باشد. شاعر به زیباییهای معشوق اشاره میکند و آرزو میکند که اگر کسی به زیبایی او در باغ سرو میبود، در برابرش تعظیم میکرد. همچنین از درد و شوق خود که ناشناخته مانده سخن میگوید و از آتش پنهان عشقش که کسی از آن خبر ندارد، یاد میکند. شاعر به حضور معشوق در کنار خود و دوری او از بیگانگان اشاره میکند و حسرت میخورد که اگر فرصت بیشتری برای بودن با او داشت، اوج عشق را تجربه میکرد. در نهایت، او به خطرات و عواقب عشق نیز اشاره میکند و میگوید که اگر اجل در کار نبود، میتوانست به عاشقیش ادامه دهد.
هوش مصنوعی: این چه رفتاری است که تو با قد زیبا و مانند شمشاد خود میکنی؟ تو با این کارها به همه جهان آسیب میزنی و باعث ایجاد هرج و مرج بزرگی میشوی. وای بر تو! انگار که قیامت را به پا کردهای!
هوش مصنوعی: تو بیدلیل مثل مرغی که ذبح میشود به من سختی میکشی، اما با این وجود هنوز هم برای جبران خسارت به پا ایستادهای.
هوش مصنوعی: یعقوب، در غم یوسف، در نهایت دیدهاش را باخت و با وجود درد و رنجی که کشیده، باز نگاهش به یوسف است. چرا ما را به خاطر احساسات و دردهایمان سرزنش میکنی؟
هوش مصنوعی: ای بت، تو که در دل و دین ما مردم مؤمن تاثیر میگذاری و باعث تزلزل در ایمانشان میشوی، لطفاً برای خدا در صف ما قرار بگیر.
هوش مصنوعی: من به رقیبانم گفتهام که من پرورشیافتهی این فضا هستم، اما چگونه میتوانم مانند سگی باشم که تو با من چنین احترامی داری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه بیداد است ای شمشاد قامت میکنی
در شکرخندی نهان شور قیامت میکنی
جام بیمهریت بادا سرنگون زاهد چو چرخ
بادهنوشان محبت را ملامت میکنی
در چنین فصلی که بوی گل به دامان هواست
[...]
غیر را با رغم من سرمست جامت میکنی
بر سرم هر لحظه تیغ بینیامت میکنی
شور و غوغای قیامت از قیامت میکنی
صلصل و دراج را اکنون غلامت میکنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.