چو گلت شکفت از می عرق از کناره سرزد
ز مهت شفق برآمد ز شفق ستاره سرزد
بتفرج از سرکو چو برآمدی خرامان
مه نو ببام گردون ز پی نظاره سرزد
بنما چو ماه عیدم ز کنار بام ابرو
که کم از کنار بامی چو تو ماه پاره سرزد
ز سرشک چشم مجنون گل حسرت و ندامت
نه ز گل دمید تنها که ز سنگ خاره سرزد
بزمین فرو ز خجلت رود آفتاب گردون
مگر از کنار میدان مه من سواره سر زد
بکنایه گفت مستی که یکیست با تو اهلی
سخن حقیقت آخر ز شراب خواره سرزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.