مستی و غم از طعن بداندیش نداری
آه از تو که یکذره غم خویش نداری
پیش همه از خنده نمک چند فشانی
گویا خبری زین جگر ریش نداری
مهرست و وفا کار تو با خلق ولیکن
جز ناز به بخت من درویش نداری
هر لحظه بزخم دگرم سینه کنی ریش
کو تیر جفایی که تو در کیش نداری
آیینه حسنت دل اهلی است نگهدار
باید که جز این آینه در پیش نداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و ارتباط معنوی و روحانی اشاره دارد. شاعر با تعبیرات زیبایی از عشق و وصال صحبت میکند و میگوید که عشق واقعی نیازمند صفای باطن است. او به طبیب (شاید به معنای معشوق یا خدا) اشاره میکند که میتواند دردهای دل را درمان کند. شاعر همچنین بیان میکند که محبت و نزدیکی به معشوق برای او همچون آب حیات است و این اشتیاق هر روز بیشتر میشود. در نهایت، او از نسیم عشق و زندگی جدیدی که از آن ناشی میشود سخن میگوید.
هوش مصنوعی: مستی و غم ناشی از سخنان بدگویان را ندارید، اما آه ای کاش میدانستی که حتی یک ذره از غم خودت را هم احساس نمیکنی.
هوش مصنوعی: در حضور همه از شادی و خنده خود بگو، ولی انگار که از درد و رنج دل خود چیزی نمیدانی.
هوش مصنوعی: تو با مردم مهر و وفا داری، اما جز بازی کردن و ناز کردن با من که درویش هستم کاری از دستت برنمیآید.
هوش مصنوعی: هر لحظه با درد جدیدی مرا میآزاری، مانند تیر جفایی که تو به من کردی، در حالیکه خودت از آن در دین و آیینت خبری نداری.
هوش مصنوعی: زیبایی و حسن تو مانند آینهای است که دل و روح شخصی را بازتاب میدهد. باید مراقب باشی، زیرا هیچ چیز دیگری به جز این آینه در برابر تو نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.