حال من دور از آن جمال مپرس
رنگ و رویم بین و حال مپرس
پرسی از من که چیست حال دلت
گر ز من میکنی سیوال مپرس
عشق از آغاز حال خون رز است
حال اینست و شرح حال مپرس
کشته هجرم ای فرشته من
هرچه میپرسی از وصال مپرس
مردم از هجرت ای طبیب که گفت
کز من خسته سال سال مپرس
روی او بین و حال ما دریاب
هیچ از زلف و خط و خال مپرس
اهلی امید از آن پری است محال
گرنه مجنونی از محال مپرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چهره ما ببین و حال مپرس
ز خم هجران نگر وصال مپرس
تو زما وصف آن جمال مپرس
لب او بین و از زلال مپرس
عقل گفتا به روی او چو نی
گفتمش روی بین و حال مپرس
گفته ای در سر که رفت سرت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.