گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکین تو

تریاک صد تلخی بود یک خنده شیرین تو

هرچند بیدردی بود غمگین برآید عاقبت

هرکو نشیند ساعتی با عاشق غمگین تو

میرم ز غم ایشمع اگر آیم ببزمت صبحدم

پروانه بینم سوخته افتاده بر بالین تو

کی از فریب عشوه ات چون دیگران گمره شوم

من عاشق دیرینه ام میدانم این آیین تو

اهلی ببوی عافیت چونگل قبای خسروی

خاری بهرسو میخورد از خرقه پشمین تو