حسنت که ذره را مه تابنده میکند
برقی است تا چراغ کرا زنده میکند
من کیستم که لطف تو خواند سگ خودم
مار ا کمال لطف تو شرمنده میکند
خود را بظل عشق رسان کاین همای بخت
مرغ خرابه طایر فرخنده میکند
ساقی ز بسکه لطف کند جام لاله گون
چون نرگسم ز شرم سرافکنده میکند
محمود باد عاقبت حسن آن پسر
کو پادشه برغبت خود بنده میکند
سرو من از میان جوانان مباد گم
کو سایه بر فقیر کهن ژنده میکند
خورشید چرخ را نرسد سایه یی زیار
این مرحمت به اهلی درمانده میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رمزی است این که شمع فروزنده می کند
بر حال خویش گریه به ما خنده می کند
نازم به فکر شمع و صفای ضمیر او
روشن چراغ مردهٔ خود زنده می کند
آزاد می کند ز دو کونش نگاه عشق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.