در دل و جان از آن مژه قصد تو راه کردن است
کشت مرا نگاه تو این چه نگاه کردن است
طاعت من همین بود کز تو بقبله بنگرم
زانکه نظر بغیر تو عین گناه کردن است
گرنه بعشق زنده شد عمر حضر چه فایده
بی رخ دوست زندگی عمر تباه کردن است
هست به آه و ناله خوش خاطر دردمند عشق
حاصل درد عشق هم ناله و آه کردن است
چند چو اهلی از غمت مشق جنون کنم به شعر
ترک کنم که بیش ازین نامه سیاه کردن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.