پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زادگی
کاینجا بود شرط ادب مسکینی و افتادگی
آیینه با رخسار تو خود در مقابل چون کند
عکس رخت بازی دهد آیینه را از سادگی
جان تا نسوزم پیش تو ننشینم از پا همچو شمع
تا زنده ام در خدمتت دارم بجان استادگی
از مطرب و ساقی و می بزمت به از جنت بود
در جنت اسباب طرب نبود بدین آمادگی
اهلی چه در بند غمی آزاده همچون سرو شو
کز هرچه در عالم بود خوشتر بود آزادگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و جذابیت چشمان و لبخند کسی صحبت میکند که آفت جان او شده است. او به توصیف چهره، نگاه و حرکات دلربای آن شخص میپردازد و این زیبایی را با ماه و سرو مقایسه میکند. شاعر همچنین به تأثیر شیرینی و شکرینگی آن فرد اشاره میکند و از احساس عمیق خود نسبت به او میگوید. در نهایت، او از لزوم سکوت درباره این احساسات هشدار میدهد تا کسی متوجه عمق این عشق نشود.
هوش مصنوعی: اگر اشک من را در برابر سگی نشان دهم، باید بدانی که از نظر اصل و نسب، من از مردم نیکزاد هستم و در اینجا، ادب و تواضع، نشانهای از مسکینی و فروتنی به شمار میرود.
هوش مصنوعی: آینه با زیبایی چهرهات چگونه میتواند در برابر تو تصویر چهرهات را نشان دهد؟ گویا آینه از سادگیاش دور شده و فقط در حال بازی با تصویر توست.
هوش مصنوعی: من تا زمانی که در حضورت هستم و نمیسوزم، به پای تو نمینشینم؛ مانند شمع که تا زنده است، در خدمت تو خواهم بود و برایت ایستادگی میکنم.
هوش مصنوعی: از موسیقیدان و شراب و بزم، لذت بیشتری میبرم تا از بهشت، چرا که در بهشت، شرایط شادی و سرور وجود ندارد.
هوش مصنوعی: انسان باید از قید و بندهای غم و اندوه رهایی یابد و مانند درخت سرو باشد که درختی آزاد و استوار است. در این دنیا، هیچ چیز به اندازه آزادی و رهایی از مشکلات و دردها خوشایند نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.