گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

صبا چو جعد سر زلف یار من بگشود

گره ز کار من و روزگار من بگشود

شکفته اند حریفان چو گل ز هر سویی

مگر به خنده دهان نوبهار من بگشود

کمان حسن که زه کرد در جهان روزی

که ناوکی نه به قصد شکار من بگشود

فغان که گوشه چشمی بمن ز ناز نکرد

بتی که نرگس او در کنار من بگشود

بغیر داغ نکویان نیافت بامن هیچ

اجل چو عاقبه الامر بار من بگشود

هزار بوسه توان زد بدست آن نقاش

که چهره یی بقلم چون نگار من بگشود

گذشت یار چو بر خاک تر بتم اهلی

در بهشت بروی مزار من بگشود

 
sunny dark_mode