بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی
کنون کناره گرفتی که کار خود کردی
کس از بهار جوانی ندید در عالم
جوانیی که تو در نوبهار خود کردی
هزار دشمنم از هر طرف کمین کرده
چه روز بود که ما را تو یار خود کردی
اگرچه خون من ای دیده ریختی شادم
که مزد کار تو هم در کنار خود کردی
نه صبر ماند و نه هوشت نه دین و دل اهلی
که این کند که تو با روزگار خود کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز خط سیه رخ چون لاله زار خود کردی
ستم به روز من و روزگار خود کردی
همان ز ماه تمام تو نور می بارد
اگر چه هاله خط را حصار خود کردی
هزار دیده تر در قفا ز شبنم داشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.