از آن بجور دل مبتلای من داری
که اعتماد بسی بر وفای من داری
ز آستان خودم دور میکنی لیکن
کدام عاشق یکدل بجای من داری
جدا کند من دیوانه را فلک از تو
بسنگ تفرقه هرگه هوای من داری
ز گریه رام من ایمرغ بخت کی گردی
که وحشی دگر از های های من داری
دوای زخم ملامت که میکشد اهلی
همین بسست که گویی برای من داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.