عاشق منم که با چو تو خونخوارهای خوشم
قطع امید کرده به نظارهای خوشم
از های و هوی مطرب و ساقی رمیدهام
با هایهای گریهٔ بیچارهای خوشم
مسکینْ من شکسته که صد زخم میخورم
وانگه به خندهای ز ستمکارهای خوشم
با آهویان گذار چو مجنون مرا که من
با همچو خود رمیده و آوارهای خوشم
اهلی دلم که پاره شد از غم چو بهر اوست
گر پارهای به تنگم از آن پارهای خوشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به شکستن مرزهای انسانی و اجتماعی اشاره میکند. او میگوید که در آغاز با خرد و حکمت به توبه پرداختهاند، اما در نهایت به صورت رندانهای شکسته شدند. شاعر از ناامیدی و جدایی از آموزشهای خرد صحبت میکند و به این نکته اشاره دارد که اگر دل دوستان به خاطر شکستهایش نرنجد، اشکالی ندارد که در نظر دیگران بیگانه به نظر بیاید. نهایتاً، او از شدت غم و درد سخن میگوید و برخواستن از شکستها را به عنوان یک افسانه و امید نو میبیند.
هوش مصنوعی: من عاشق تو هستم، حتی اگر تو به دردسرساز و خشنیده باشی. من امیدم را از دست دادهام و فقط به تماشای تو راضیام.
هوش مصنوعی: از شلوغی و سر و صدای موسیقیدان و نوشیدنیفروشی دوری کردهام و به صدای گریهٔ بیچارهای که در دل دارد، بیشتر علاقهمندم.
هوش مصنوعی: من بیچارهام که بارها زخم خوردهام، اما باز هم با یک لبخند از طرف یک ظالم، خوشحال میشوم.
هوش مصنوعی: من مانند مجنون، در کنار آهوان در حال گذر هستم، زیرا با چنین موجودات رمیده و آوارهای احساس خوبی دارم.
هوش مصنوعی: دلم به خاطر او پر از غم و غصه شده است، اما اگر از این غم و ناراحتی هم تنگ دل شوم، باز هم از آن تکهای که برای اوست، خوشحال هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.