این حسن و ملاحت نگر آن کان نمک را
کاتش زده در رشته جان شمع فلک را
دامان ملک گرچه نیالود درین خاک
بر خاک نشینان تو رشک است ملک را
از حسرت ماه تو که بر اوج سماک است
صد قطره خون در جگر افتاده سمک را
زان کان نمک ای دل مجروح چه نالی
خاموش که ضایع نکنی حق نمک را
کس راز میان تو گمانی به یقین نیست
ره در دهنت هم نه یقین است و نه شک را
رسوایی من نیست ز سنگین دلی تو
من خود زر قلبم چه گناه است محک را
اهلی است چنان مست توای کعبه مقصود
کز شوق درون گل شمرد خار و خسک را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.