در دلم از تو گره به که گشاد از دگران
نامرادی ز تو خوشتر که مراد از دگران
گر بطالع ز حریفان تو یکذره کمیم
شکر ایزد که به مهریم ز یاد از دگران
خوبرویان همه در جلوه حسن اند ولی
کی شود عاشق غمگین تو شاد از دگران
تو مرا میکشی از جور فلک چون نالم
نتوان زد بجفاهای تو داد از دگران
از تو گر سر کشد ایچشمه حیوان اهلی
تشنه لب میرد و سیراب مباد از دگران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و پیچیدگی زلف محبوب سخن میگوید و اشاره میکند که چطور عشق او دلش را میسوزاند. او از تلاش برای دوری از معرکهای که عشقش ایجاد کرده، صحبت میکند و به نفوذ جذبکننده و دشواریهای ناشی از این عشق اشاره دارد. همچنین او به احساساتی چون دلسوختگی و آرزوی وصل پرداخته و در نهایت به زیبایی چهره محبوب و مشکلات ناشی از آن میپردازد.
هوش مصنوعی: در دل من گرهای از عشق تو وجود دارد که هیچ کس جز تو نمیتواند آن را باز کند. نامردی و بدی از دیگران بهتر است، زیرا خواستههایم از آنها به هیچ وجه برایم ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: اگر در مقایسه با دوستانت از نظر شایستگی کمی کمتر باشیم، فرقی نمیکند، زیرا خدا را شکر که محبت و دوستی تو را فراموش نکردهایم.
هوش مصنوعی: زیبارویان همه در زیبایی خود درخشند، اما چه زمانی میشود که عاشق غمناک تو از دیگران شاد شود؟
هوش مصنوعی: تو با بیرحمی خود مرا به درد و رنج میاندازی، به گونهای که وقتی فریاد میزنم، نمیتوانم از بدیهای تو شکایت کنم و فقط از دیگران گله میکنم.
هوش مصنوعی: اگر تو به من توجّه نکنی، مانند حیوانی که از تشنگی در حال مرگ است، دیگران نمیتوانند مرا سیراب کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.