هرکه زنجیرش نهد مشکینکمندی اینچنین
گر بود دیوانه نگریزد ز بندی اینچنین
بر زمین پای سمندت ناید از شوخی ولی
حیف باشد بر زمین پای سمندی اینچنین
چشم من، چون داغ بر دست تو بیند چشم من
کی بچشم خود توان دیدن گزندی اینچنین
با هزاران دردمندی جان فدایت میکنم
وه چرا ننگ آیدت از دردمندی اینچنین
دست اهلی کوته از بختست چون آرد ببر
دست کوتاهی چنان سرو بلندی اینچنین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و جدایی سخن میگوید. او به شدت دلتنگ یارش است و خیال میکند که یار در حال آمدن به سوی اوست. شبهایی که بدون یار میگذرد برایش سخت و پر از درد است. قلبش از دوری یار به آتش میسوزد و امید دارد که روزی دوباره به هم خواهند رسید. او خود را مانند مجنون میبیند که در پی لیلیاش است و آرزو دارد که روزی دوباره در کنار یارش باشد. در نهایت، او به امید خداوند دلش را پر از امید نگه میدارد و به دنبال وصال یار است.
هوش مصنوعی: هر کس که زنجیری به گردنش بیندازد و آن زنجیر مشکی و زیبا باشد، اگر دیوانه هم باشد، از چنین بندی فرار نمیکند.
هوش مصنوعی: پای اسب تو به زمین نمیافتد، اما افسوس که چنین اسبی بر زمین نرود.
هوش مصنوعی: چشم من، وقتی که زخم تو را میبیند، چگونه میتواند به خود نگاه کند و آسیبی اینچنینی را تحمل کند؟
هوش مصنوعی: با هزاران نفر که در رنج و درد هستند، جانم را فدای تو میکنم. اما چرا از این همه رنج و درد شرمنده میشوی؟
هوش مصنوعی: بخت و اقبال انسانها میتوانند در تواناییهایشان تأثیر بگذارند. اگر کسی بتواند از امکانات و مزایای خود به درستی بهرهبرداری کند، میتواند به موفقیتهای بزرگی برسد، اما اگر نتواند از این امکانات استفاده کند، ممکن است به اهداف خود نرسد. مانند درختی که با قد بلندش با مشکلاتی مواجه میشود و در نهایت نتوانسته از آن بهره لازم را ببرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.