سوی که روم من؟ که دلم سوی تو باشد
روی که ببینم؟ که به از روی تو باشد
سرو چمن کیست که ماند بقد تو؟
شمشاد که؟ چون قامت دلجوی تو باشد
محراب پرستشگه ترسا و مسلمان
چون نیک ببینم خم ابروی تو باشد
کوی تو بهشتی است پر از طرفه غزالان
خوش وقت حریفی که سگ کوی تو باشد
مو، تیغ زند بر تنم از غیرت عشقت
کاین سوخته دل زنده چه بی موی تو باشد
باران غم بر سر و در آتش قهرم
اینها همه از نرگس جادوی تو باشد
بردوش تو اهلی نشد آن دست حمایل
آن نیست کمانی که ببازوی تو باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کی طرف گلستان چو سر کوی تو باشد
یا سرو روان چون قد دلجوی تو باشد
مانند کمان شد قد چون تیر خدنگم
لیکن نه کمانی که ببازوی تو باشد
در تاب مرو گر دل گمشگته ی ما را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.