ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو
که یک نگاه بصد جان توان خرید از تو
دلم شکاف دم و داغها بنگر
ببین که قطره خونی چها کشید از تو
ز شوق وصل تو عاشق فروخت هر دو جهان
اگر چه هیچ خریداری ندید از تو
بهار حسن تو یارب شکسته باد بسی
که نخل زندگیم را گلی دمید از تو
خموش اهلی و فریاد عاشقانه مزن
که آنغزال سیه از آن رمید از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی درد و رنج عاشقانه سروده شده است. شاعر از عشق خود به محبوبی شبگرد و زیبا سخن میگوید و از تحمل و صبر عاشقی که مانند اوست، یاد میکند. او به زیبایی و ناز محبوب اشاره میکند و میگوید که هیچ کسی نمیتواند به خوبی او و با هنر او نزدیک شود. همچنین، تأثیر عشق و درد عاشقانه بر زندگی و چهرهی عاشق را توصیف میکند و نشان میدهد که عشق، حتی اگر زجرآور باشد، همچنان جالب و جذاب است. شاعر آرزو دارد از این درد و شور و شوق به دور شود، اما در عمق دلش نمیتواند از محبوبش فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: به خاطر جانم نمیتوانم از تو چشم بردارم، چون یک نگاه از تو به اندازهی صد جان ارزش دارد.
هوش مصنوعی: دلم را زخم کردهای و آثار آن را مشاهده کن، ببین که یک قطره خون چه رنجهایی را به خاطر تو تحمل کرده است.
هوش مصنوعی: عاشق با عشق تو هر دو جهان را فدای تو کرد، هرچند که هیچ کسی را نیافت که ارزش آن را ببیند و از تو خریداری کند.
هوش مصنوعی: بهار زیبایی تو، ای خدا، بسیار خراب و زائل شده است. زیرا زندگیام همچون نخل، از زیبایی تو گلی جوانه زده است.
هوش مصنوعی: ساکت باش و فریاد عاشقانه سر نزن، زیرا آن غزال سیاه از تو فرار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.