تو یار اگر نشوی بخت یار چون گردد
بسعی خویش کسی بختیار چون گردد
خطت بنقطه دل راه بسته چون پرگار
ازین میانه کسی برکنار چون گردد؟
تو گر بمهر نگردی قرار بخش دلم
فلک بکام دل بیقرار چون گردد؟
بپایبوس سگت گرنه رخ بخون شویم
ز گرد رخ غم ما بی غبار چون گردد؟
سگ توایم و ز مجنون وشی نمیدانیم
که آهویی چو تو ما را شکار چون گردد؟
بباد تا نشود استخوان و چهره زرد
خزان محنت ما نوبهار چون گردد؟
ز هجر و وصل چه اندیشه میکنی اهلی
که واقفست که انجام کار چون گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.