کس از فراغ تو عیش و فراغ را چکند
می طرب چه خورد گشت باغ را چکند
کجا فراغ بود بی رخ تو عاشق را
وگر فراغ بود هم فراغ را چکند
به نوبهار نشاط است باغ و صحرا خوش
خزان رسیده غم باغ و راغ را چکند
دماغ کشته غم را بخور عود چه سود
شنید غمزده عطر دماغ را چکند
غبار غم بزبان گر نیاورد عاشق
چو شمع در غم او سوز و داغ را چکند
ز مهر روی تو اهلی چو شمع شب همه شب
بسوز و گریه خوش است او فراغ را چکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.