چون گل روی تو را آتش می تاب دهد
عارض پر عرقت چشم مرا آب دهد
سوی مسجد مرو ای قبله من ورنه امام
رو بسوی تو کند پشت به محراب دهد
نرگس مست تو ای شوح چه مشرب دارد
که به بیگانه می و زهر با حباب دهد
گر چنین سیل دمادم رود از دیده ما
عاقبت گریه ما خانه بسیلاب دهد
اهلی ایمن نشود از تو گرش جام دهی
کاین شراب آن دم آبی است که قصاب دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دست مشاطه اگر زلف ترا تاب دهد
خون دلها گل رخسار ترا آب دهد
کاش بخت سیه از دیده شب بیدارم
روشنی را بستاند بعوض خواب دهد
خون دل رو بکمی کرده ز سوز تب هجر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.