چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم
و ز سوختگی طاقت نظاره نداریم
چون ما دل صد پاره ز مهر تو که دارد؟
اینست که طالع ز تو یکباره نداریم
عیش دو جهان سهل بود بر دل ما لیک
با حسرت شیرین دهنان چاره نداریم
حال دل گمگشته ما شهره شهرست
ما خود خبری از دل آواره نداریم
هرچند که سرگشته ز هجریم چو اهلی
خوشباش که رشک مه و سیاره نداریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مقام و موقعیت افرادی میپردازد که در دنیای خیالات و معنویات به سر میبرند. شاعر خود را از رندانی میداند که در جاهای مذهبی (دیر) به سر میبرند و از لحاظ معنوی قوی هستند، هرچند دنیوی و بیپول به نظر میرسند. او به یوسف (نماد معشوق یا الهام) اشاره میکند و تأکید میکند که به نسیم باغ او قانعند. همچنین، نسبت به افراد دیگر (ترسا بچگان) که علم و هنر دارند و به دنیای مادی وابستهاند، خود را متفاوت و بیاعتنا به زر و سیم نشان میدهند. در نهایت، شاعر بیان میکند که همه دارایی دو جهان را در عشق معشوق خود سرمایهگذاری کرده و در این راه سرسخت و با عزت هستند.
هوش مصنوعی: ما وقتی که آن ماه رخسار از کنار ما میگذرد، سایه او را نمیبینیم و از شدت عشق و دلتنگی، دیگر طاقت نگاه کردن به او را هم نداریم.
هوش مصنوعی: دل ما که به خاطر عشق تو تکهتکه شده، آیا دل دیگری چنین حالتی دارد؟ این نشان میدهد که ما سرنوشت و قسمت خوبی از تو را به یکباره نداریم.
هوش مصنوعی: زندگی در دو جهان برای دل ما آسان است، اما ما ناچاریم با حسرتی که در دل شیرینزبانان وجود دارد، بسازیم.
هوش مصنوعی: دل گم شده ما در میان مردم سرشناس شده است، اما خود ما از حال و روز دل آوارهمان بیخبر هستیم.
هوش مصنوعی: اگرچه دلتنگ و آشفته خاطر هستی، اما خوشحال باش که ما هیچ غمی از ماه و ستارهها نداریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.