دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی
پای بچشم من نهی چشم و چراغ من شوی
پنبه داغ سینه ام مرهم دل نشد مگر
با تن همچو برگ گل مرهم داغ من شوی
بوی نسیم گل کجا تازه کند دماغ ما
هم مگر از شمیم خود عطر دماغ من شوی
بهر فراغ دل ترا بینم و این ملال تست
وه تو ملول تا بکی بهر فراغ من شوی
گفت به خنده آن گلم اهلی اگرچه عاشقی
گر بپری از این چمن بلبل باغ من شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات عمیق و دردهای درونی خود اشاره میکند. او از طرفی به تلخیها و دشنامهای زبانی که به او میزنند اشاره دارد و از طرف دیگر آرزوی وصالی دارد که زندگیاش را تغییر دهد. شاعر خود را بیمار عشق میداند و میخواهد که معشوق به او کمک کند. او به نوعی احساس ناتوانی میکند، و برای رفع تشنگی روحیاش به محبت و مهربانی معشوق نیاز دارد. در نهایت، او حسرت میخورد که ای کاش تنها یک جرعه از عشق معشوق به او برسد، چون آن را از همه ثروتها ارزشمندتر میداند.
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت به من کمک کند، تو مانند گل در باغ من خواهی شد و وقتی به من نگاه کنی، روشنایی زندگیام خواهی گشت.
هوش مصنوعی: درد عمیق و سوزان من تنها با وجود تو و لطافتت کاهش مییابد، مانند پوشش گل بر روی زخم.
هوش مصنوعی: عطر و بوی خوش گل کجا میتواند ما را شاداب کند، مگر اینکه خودت با عطر و نفسات به ما حالی از تازگی و خوشی ببخشی.
هوش مصنوعی: برای آرامش دل تو را میبینم، ولی این ناراحتی از آن توست. آه، تو چقدر دلتنگی! تا کی میخواهی برای آرامش من تلاش کنی؟
هوش مصنوعی: گفت با خنده آن گل: اگرچه عشق باعث میشود که از این باغ بپری، باز هم تو بلبل باغ من خواهی شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.