تو پیش چشم منی چشم من پر آب از چیست
چو دل بوصل تو آسود اضطراب از چیست
ز شوق آن لب میگون دلم کباب بود
تو آتشم زده یی ورنه دل کباب از چیست
گرفت چاشنیی از لب تو ساغر می
وگرنه بیهشی خلق در شراب از چیست
غم از حساب قیامت مگر نداری تو
وگرنه با منت این ظلم بی حساب از چیست
چو آفتاب برت کم ز ذره خاکست
بخاکیان درت ناز آفتاب از چیست
چو گنج حسن شدی حال دل خراب مپرس
تو خود ببین که دل زار ما خراب از چیست
حدیث حسن بتان گر نمیکنی اهلی
بکنج صومعه فریاد شیخ و شاب از چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.