تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم
کجا برم گل و نظاره چمن چکنم
گل آتشی است پی سوز عاشقان بیتو
منش بدامن و در جیب پیرهن چکنم
ز گشت باغ بیاران گرم شکیبد دل
دمی که هرکس و یاری شوند من چکنم
گرفتم آنکه فریب دل از جدایی تو
ز بوی گل بتوان داد خویشتن چکنم
شکایتی که مرا از تو است چون اهلی
بیک زبان چه بگویم بیک سخن چکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.