مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق
افتاده باز در پی دل در کمند عشق
از شاخ عمر میوه شادی نچیده است
دستی که کوته است ز نخل بلند عشق
در سنگلاخ سینه من شعله های آه
هریک شراره ایست ز نعل سمند عشق
بس دل اسیر غم شد و آزاد گشت باز
مسکین منم هنوز چنین مستمند عشق
اهلی غم از عذاب قیامت نمیخورد
از بسکه هست سوخته و دردمند عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف احساسات عمیق و دردناک عشق میپردازد. او از تفاوت میان محبوب مستغنی و خود که در دریای عشق غرق است، سخن میگوید. عشق او را دچار تغییر کرده و حتی موی سیاهش را سفید کرده است. او به شدت از عشق و تأثیر آن بر زندگیاش میگوید و به قدرت و عظمت عشق اشاره میکند. دل مجنون به آب حیات تشبیه میشود که از عشق سیراب میشود. شاعر بیان میکند که درد عشق برای او ارزشمندتر از جانش است و لذت عشق در مقایسه با تمام لذتهای دیگر دنیا شیرینتر و نابتر است.
هوش مصنوعی: من مجنون هستم که سالها از قید عشق فرار کردهام، اما دوباره در پی دل، گرفتار عشق شدهام.
هوش مصنوعی: دستی که توانایی و بلندای لازم را ندارد، نمیتواند از میوههای شادی بهرهبرداری کند و از عشق حقیقی نصیبی ببرد.
هوش مصنوعی: در دل سنگلاخ من، آتشهای اندوه وجود دارد که هر یک به عنوان جرقهای از نعل اسب عشق میدرخشد.
هوش مصنوعی: دل من بارها به خاطر غم، اسیر شده و دوباره آزاد گشته، اما من همچنان به عشق نیازمند و بینوا هستم.
هوش مصنوعی: اهلی هیچ نگرانی از عذاب قیامت ندارد، چون به خاطر عشق، آنقدر در آتش عشق سوخته و دردمند شده که دیگر غم و اندوهی برای او باقی نمانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گربشنوی که ناله کند دردمند عشق
عیبش مکن اگرچه نباشی نژند عشق
درجان چو نور عشق نداری دلیت نیست
زیرا که پای دل بود ازبهر بند عشق
رختی است بهر منزل جانها گلیم فقر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.