گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

باز از فریب وعده دلم را شکیب داد

صد بارش آزمودم و بازم فریب داد

زیب جمال او نه که مشاطه داده است

خورشید را که زینت و آیین و زیب داد؟

در رشک آن سرم که بفتراک خویش بست

کو را هزار بوسه به ران و رکیب داد

بخت از لبش دهد همه را بیحساب بخش

مارا که نیست وعده بروز حسیب داد

شادم بوصل و هجر که کشتی بخت هم

در موج عشق تن بفراز و نشیب داد

من خود سگ که ام که بر آن کوی بگذرم

جایی که شیر را سگ کویش نهیب داد

از خنده گر نداد شکیب دل آن پری

اهلی ز گریه داد دل آن ناشکیب داد