عاشقم بر آن بت و دل خون که از اندیشه است
کز پس هفتاد سالم بتپرستی پیشه است
از دل پرخون مستان ای پری غافل مشو
کاین حریفان را به جای باده خون در شیشه است
دوستان، مهر چنین سروی ز دل چون برکنم
کاین نهال فتنه را در جان من صد ریشه است
ساز عشق از خسرو آمد سوز عشق از کوهکن
کوهکن را نغمه عشرت صدای تیشه است
از تو ما را کی بود اندیشه بوس و کنار
فکر پابوس تو ما را غایت اندیشه است
کی رقیب سگصفت جا در سر کویش کند
او چه سگ باشد که اهلی شیر این سربیشه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.