در خواب گنج وصلت جان خراب ببیند
مفلس خراب گنج است اما بخواب بیند
هر گه که مست آیی از بزم غیر بیرون
عاشق ز داغ غیرت خود را کباب بیند
آنرا که ساقیی تو لب تشنه بایدش مرد
گر گرد خود ز گریه صد جوی آب بیند
صاحب نظر چو یابی بر رخ چه پرده پوشی
کو آفتاب رویت از صد حجا بیند
بیند سزای خود را هم در کنار در دم
گر بی تو چشم گریان در آفتاب بیند
بیدار بخت مستی کز خواب سر برآرد
و اندر نظر چو نرگس جام شراب بیند
شیرین لبا، به اهلی لطفی نمای یکره
تا کی ز نوش لعلت زهر عتاب بیند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.