چون غنچه بیدل تنگیی کسرا لبی خندان نشد
یوسف عزیز مصر هم بی خواری زندان نشد
چندانکه دیدم ای پری جور ترا نامردمم
گر در دلم از جور تو مهر تو صد چندان نشد
دور از تو بودم تنگدل تا نامدی سویم دگر
چونغنچه ام نگشود دل چون گل لبم خندان نشد
دیوانه باشد عاقلی کو پند مجنون میدهد
درمان درد عاشقان پند خردمندان نشد
از عشق و مستی زاهدان اهلی اگر منعم کنند
من رند عاشقپیشهام کس مانع رندان نشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.