تا غرق بحر خون نشوی از جفای کس
بیگانه شو ز خلق و مشو آشنای کس
گنج نهان عشق بکس فاش چون کنم
من بر خود اعتماد ندارم چه جای کس
آن لب کرم کشد طمع بوسه نیستم
در شرع عشق کس ندهد خونبهای کس
کوی ترا صفا نه که از آب چشم ماست
بر کعبه منتی نبود از صفای کس
جز من که جان چو شمع دهم از برای تو
خود را نکشته است کسی از برای کس
آن لذتی که یافت ز دشنام تو دلم
تا زنده ام نیافته ام از دعای کس
اهلی اگر هوای عدم کرد گو برو
ننهاده است عشق تو بندی بپای کس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.